سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موج برتر Best Wave

ساعت 16 بود که بخاطر ضربه ای که به گیجگاهی اش خورده بود روی زمین ولو شد؛ ساعت 19 که کلی خون از سرش آمده بود بعد از سه ساعت بالاخره یک آدم پیدا شد و او را به بیمارستان که حدود 1:30 با محل حادثه فاصله زمانی داشت منتقل می کند (خوا خیری بنووسی)؛ چهار ساعت و سی دقیقه تأخیر تنها به یک دلیل: کرد بودن.

بعداز یک هفته کما روز 28/12/1375 جان به جان آفرین تسلیم کرد (خوا عه فووی کات). به تشخیص پزشک معالج اصلی ترین دلیل فوت همان تأخیر چهار ساعت و سی دقیقه ای انتقال به بیمارستان بود.

با توجه به پیگیریهای مداوم و شکایت از قاتل بالاخره در سال 1380 (تأخیر 5 ساله) حکم پرداخت دیه صادر شد و دراین مدت نیز قاتل آزادانه ول می گردد. تأخیر در صدور حکم تنها به یک دلیل: کرد بودن.

یک سوم مبلغ دیه آنهم بصورت قسط با سررسید یکساله (طی سه سال) از طرف بیت المال پرداخت می شود؛ قاتل بایک دروغ عجیب خود را از دادن دیه معاف می کند بدون اینکه درمورد او تحقیقی بعمل بیاید.

حق هیچگونه دخالت در امور اداره کشور را نداری؛ چون کردی.

حق داشتن امکانات رفاهی و اصلی را نداری؛ چون کردی.

حق استفاده از منابع طبیعی و لازم ملی (سوخت و مخصوصاً گاز) را بطور کامل نداری؛ چون کردی.

... ولی...

باتوجه به این همه بی عدالتی تبعیض  کمبود  و بی توجهی و شاید هم بشود گفت ظلم  بازهم می آیم و می مانم؛ تنها به یک دلیل: کشورم را دوست دارم.

من کشوری را که می گویند عقب افتاده است ولی هرروز کشفی را به جهان معرفی می کند  دوست دارم.

من کشوری را که می گویند ملتش خواب آلوده هستند ولی هرروز کاری شگرف در دنیا انجام می دهد که همه از انجام آن عاجز هستند  دوست دارم.

من کشوری را که می گویند جوانانش منحرفند  ولی هرروز از آنان نخبه ای بوجود می آید  دوست دارم.

من ایرانم را دوست دارم.

از راهپیمایی و تظاهرات خوشم نمی آید  تنها کاری که به نظر خودم از همه کارها بهتر و مهمتر است را انجام می دهم. با زبان روزه ام همه گونه پیشرفت و سعادت را برای ایران و ایرانیانم از خدا طلب می کنم.

آری  ایران ( ابرقدرت روی زمین! ) دوستت دارم.


+نوشته شده در یکشنبه 85/11/22ساعت 12:1 صبحتوسط م. امید | نظرات ( ) |

" دانش را دور بریز خلاق تر شو "

" Http://www.Nadiman.Blogfa.Com/Post-45.aspx "

زندگی به خودی خود معنایی ندارد. زندگی فرصتی است برای خلق معنا. معنا را نباید کشف کرد؛ باید آفرید. تو تنها هنگامی معنا را پیدا می کنی که آن را بیافرینی. معنا چیزی نیست که لا به لای بوته ها پنهان باشد و تو بتوانی با کمی کنکاش آن را بیابی. معنا، تخته سنگ نیست که تو با کمی جست وجو آن را بیابی. معنا شعری است که باید آن را سرود، آوازی است که باید سر داد، تابلویی است که باید آن را به تصویر کشید.

تو درصورتی می توانی آن را بیابی که آن را خلق کنی. این را به یاد داشته باش!

                                                                                                            ادامه مطلب...

+نوشته شده در دوشنبه 85/11/16ساعت 11:56 عصرتوسط م. امید | نظرات ( ) |

مصدرهای خوب و ارجمند و به درد خور زندگی یک روح :

§     پرستیدن

§     ایثار کردن

§     تنها بودن

§     رنج کشیدن

§     گریختن، صبر کردن

§     عصیان کردن

§     جنگ زرگری کردن

§     همه را محترم داشتن

§     ارادت ورزیدن

§     خواندن، نوشتن

§     خیالات فرمودن

§     مهاجرت کردن


اگر شما هم مصدر خوب و به درد خور برای زندگی یک روح سراغ دارید بنویسید.

 

البته دوستان باید اضافه کنم که این مطلب رو از گفته ها و خواسته های معلم شهید " دکتر شریعتی " نوشتم؛ از ایشون معذرت می خوام که در به این نکته اشاره کردم.


+نوشته شده در یکشنبه 85/10/24ساعت 7:52 عصرتوسط م. امید | نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >