سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موج برتر Best Wave

من ز مسجد به خرابات، نه خود افتادم
اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد
صوفیان جمله حریفند و نظر باز، ولی
زین میان، حافظ دلسوخته بدنام افتاد

روزی از روزها، نزدیک به دو هزار سال پیش – بنا به اظهار انجیل یوحنا، باب هشتم – گروهی از « فریسیان » که به اعتباری چند، می توان آنها را با فرقه های « ظاهریه » یا « معزله » و « خوارج » در دین « یهود » دانست، زنی را بنزد عیسی مسیح می آورند. فریسیان این زن را در حال ارتکاب گناهی گرفتار ساخته بودنو، که بنا بر رسم معمول زمان می بایستی وی را سنگسار کرد. آنان از مسیح تقاضای صدور حکم می کنند. عیسی نخست سکوت اختیار کرده سر بزیر می افکند. لیکن چون اصرار آنان فزونی می یابد، اظهار می دارد: « نخستین سنگ را کسی بسوی زن افکند که خود به گناهی آلوده نیست. »

 

نفس در سینه ی ناظران قطع می شود. خاموشی دهشتناکی بر صحنه حکمفرما می گردد. گویی همه، گناهان پنهانی خویش را در دیده ی وجدان، سان می بینند. هیچکس را یارای آن نیست که دعوی بیگناهی و عصمت کند و بسوی سنگ کیفر، پیش از دیگران، دست آورد. پس از لحظه ای، یکایک آرام آرام و با شرمندگی، مجلس عیسی را ترک می گویند و زن را به حال خود رها می کنند.


+نوشته شده در جمعه 86/3/11ساعت 8:56 صبحتوسط م. امید | نظرات ( ) |