« وقتی صداقت را درخود حفظ می کنید، یعنی دارید بر روی یک خط مستقیم گام برمی دارید.» مردمان چند نسل قبل بر این باور بودند که انسان یا صادق است یا نیست. حد متوسطی برای این موضوع قائل نبودند. شعار آنان چنین بو: « زندگی به سان خطه ای است که درآن تازه برف باریده، هرجای آنرا برگزینی، آثار گام هایت باقی خواهند ماند.» آنان به طور غریزی می دانستند که صداقت یعنی داشتن معیار مشخصی از اخلاق و حسن سلوک که به مصلحت فروخته نمی شود. صداقت معیاری درونی است برای قضاوت درباره کردار خودتان. متأسفانه، امروزه صداقت کمتر وجود دارد و کمیاب تر شده است، اما هنوز عالی ترین درجه درهر بخش اجتماعی محسوب می شود و چیزی است که ما باید از خودمان بخواهیم. برای حفظ صداقت در خود، باید از سه ویژگی برخوردار باشید: 1. دربرابر فشاری که برای محکوم کردن شما وارد می شود به سختی مقاومت کنید: روایتی است که درمورد اولین روز فعالیت یک پرستار بخش جراحی که قرار بود کار خود را با یک گروه پزشکی در بیمارستانی آغاز کند. او وظیفه داشت تا تعداد وسایل و موادی که قرار بود برای جراحی شکم یک بیمار استفاده شود را تحت نظر و مراقبت قرار دهد. در دقایق آخر کار، پرستار به جراح گفت: « شما یازده اسفنج را از بدن بیمار خارج کردید، در حالی که دوازده اسفنج مورد استفاده قرار گرفت، باید آخری را بیابیم.» پزشک پاسخ داد: « من همه را خارج کردم و حالا باید بخیه بزنم.» پرستار با حالتی اعتراض گونه گفت: « قربان نمی توانید چنین کاری کنید. به بیمار بیندیشید.» جراح در حالی که لبخندی برلب داشت، پایش را بلند کرد و اسفنج گم شده را به پرستار نشان داد و به او گفت: « وظیفه ات را در این بیمارستان یا هرجای دیگر به خوبی انجام خواهی داد.» هنگامی که می دانید حق با شماست، نباید عقب نشینی کنید.
وقتی دستام خالی باشه، وقتی باشم عاشق تو غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو دلمُ از مال دنیا به تو هدیه داده بودم با تموم بی پناهیم بهتو تکیه داده بودم هر بلایی سرم اومد، همه زجری که کشیدم همه رو به جون خریدم، ولی از تو نبریدم هرجا بودم با تو بودم، هرجا رفتم تورو دیدم تو سبک شدن تو رویا، همه جا به تو رسیدم اگه احساسمُ کشتی،اگه از یاد منُ بردی اگه رفتی بی تفاوت، به غریبه سر سپردی بدون اینُ که دلِ من شده جادو به طلسمت یکی هست این ورِ دنیا که تو یادش مونده اسمت هر بلایی سرم اومد، همه زجری که کشیدم همه رو به جون خریدم، ولی از تو نبریدم هرجا بودم با تو بودم، هرجا رفتم تورو دیدم تو سبک شدن تو رویا، همه جا به تو رسیدم اگه احساسمُ کشتی،اگه از یاد منُ بردی اگه رفتی بی تفاوت، به غریبه سر سپردی بدون اینُ که دلِ من شده جادو به طلسمت یکی هست این ورِ دنیا که تو یادش مونده اسمت
در ماه مارس 1998 زنی که درشهر ارگان ایالات متحده به دلیل سرطان سینه در حال مرگ بود؛ از پزشک معالجش خواست به او دارویی بدهد که به زندگیش پایان بخشد. پزشک هم موافقت کرد. با این عمل، او اولین فرد در ایلات متحده بود که با کمک پزشک خودکشی کرد. پزشک درخواست داوطلبانه بیمارش را برای داروی مرگ آور پذیرفت. این عمل که با عنوان " خودکشی با کمک پزشک " شناخته می شود، تنها در ایالت ارگان آمریکا از اواخر سال 1997 به صورت قانونی درآمده است. چند ایالت دیگر در آمریکا نیز در تلاشند تا به خودکشی با کمک پزشک جنبه قانونی بدهند. ولی ممکن است به زودی مجلس قانون گذاری آمریکا در همه ایلت ها جلوی این کار را بگیرد. موضوع خودکشی به کمک پزشک موضوعی احساسی و جدال انگیز است. می توان آن را در ردیف سقط جنین قرار داد. طبق گفته کلارنس براداک، عضو توانا و باقابلیت دانشگاه واشنگتن بخش پزشکی، تاریخ پزشکی و اخلاقیات، استدلال هایی که به نفع قانونی کردن خودکشی به کمک پزشک آورده شده است؛ دلایلی نظیر این موارد است: © انسان باید قادر باشد کنترل زندگی خود را به دست بگیرد؛ © بعضی از بیمارانی که مراحل آخر بیماری و زندگی خود را طی می کنند، می توانند با امتناع از دریافت داروهای درمانی به زندگی خود پایان دهند، ولی کسانی که این امکان را ندارند باید بتوانند مرگشان را انتخاب کنند. مرگ برای رهایی از زجرهای غیرقابل تحمل بیماری، آرامشی بزرگ است؛ © قانونی یا غیر قانونی، خودکشی برای رهایی از بیماری های لاعلاج به یاری پزشک اتفاق می افتد؛ بنابراین، بهتر است که این عمل آشکار و قانونی باشد؛ براداک می گوید: دلایلی که در مخالفت با این خودکشی آورده می شود موارد زیر است: © گرفتن زندگی یک فرد تحت هر شرایطی خلاف اخلاقیات است؛ © خودکشی به کمک پزشک، تجاوزی بزرگ به حقوق افراد است. در این صورت، شاید افرادی که از طرف خانواده هیچ حمایتی از آنها نمی شود ویا سرمایه کافی ندارند ویا به همان میزان افراد افسرده، این حق را به خود می دهند تا خودکشی کنند؛ © این احتمال وجود دارد که پزشکان درباره اینکه یک بیمار چقدر زنده می ماند، تخمین اشتباه زده باشند و باعث مرگ های غیر ضروری شوند؛ © مردم درصورتی که ببینند پزشکان به بیماران کمک می کنند تا خود را بکشند، اعتمادشان را به آنها از دست می دهند. برگرفته از مجله " جدول فانوس " |
ABOUT
م. امید MENU
Home
|