هرچه در زمین وآسمان هاست و هرآن چه در این روزگار می گذرد همه و همه نسبتی با انسان دارند و چه بسا برای اوست. ای انسان، ای خلیفه ا... بدان که خدایت تو را برتر از سایر مخلوقات آفرید، تو را اندیشه داد. تو ای انسان، ای دوست! بدان که برای خوردن وخوابیدن خلق نشده ای، خوردن و خوابیدن فقط برای زنده ماندن است. بدان که می توانی آنگونه باشی که می خواهی و آنگونه که سزاوار هستی. لحظه ای اندیشه کن، لختی بایست، قدم پیش بگذار و لحظه ها را فراموش کن، منتظر لحظه ها مباش تا مبادا فریبت دهند. لحظه ها را با زیستن شاد و شورانگیز مبارک کن؛ باشد که لحظه های آتی در انتظار رسیدن تو باشند. آن گونه در حرکت باش که زمین ناز قدمهایت را بکشد و عطر نفس هایت مایه رشک باغ و گل و ریحان گردد. بگذار زیبایی از اندیشه و نام تو آغاز شود و رویش و هستی و آغاز از سبزی نگاه تو سرخی آتش خورشید از گرمی مهر قلب تو آبی آسمان از صداقت تو نسیم بهار، از لطف شمیم نفس های تو و پاکی آب نشان از صفای درون تو باشد. لحظه ها را پراز شور و نشاط زندگی کن، نگذار تا زندگی فقط برای زنده ماندن باشد. نگذار تا زندگی برای تو، گذراندن لحظه ها باشد. با انسان ها همدل باش. راستی ... می دانی انسان ها بعد از رفع نیازهای اولیه خود به چه باید بیندیشند؟! به محبت؟ به دوستی؟ همدردی؟ همدلی؟ همراهی؟ ... ؟ چقر زیباست وقتی آبی یا نانی برای رفع تشنگی یا گرسنگی و سقفی برای آرامش یافتیم فقط و فقط به محبّت، به دوستی و به دوست داشتن بیندیشیم. لحظه های زیادی از لحظات بی شمار این بودن را به مهر و نیکی و به همدردی انسان ها و به دوست داشتن اختصاص دهیم. باور داشته باشیم که محبّت و دوست داشتن نیاز ما هم هست و ما هم یکی از انسان های خاکی هستیم. ما هم با مهر و عطوفت و نگاه مهربان و همدلی، جان و دلمان بهاری می گردد. غنچه های زیبایی در بوستان جانمان شکوفا می شوند، و دلی پر از اشتیاق تر به آمدن و بودن خواهیم داشت. آن لحظه، لحظه ها زیبا هستند؛ آن لحظه ها پر از زندگی هستند. و " بودن " مشتاق آن لحظه ها؛ هر لحظه مهری نو در مشرق جان طلوع خواهد کرد. |
ABOUT
م. امید MENU
Home
|