" قرن ما شاعر اگر داشت هوا بهتر بود
خار هم کمتر نبود از گل، بسا گلتر بود
قرن ما شاعر اگر داشت که
کبوتر با کبوتر باز با باز نبود شعار پرواز "
What"s your idea?
وای برما که تصور کردیم عشق را باید کشت
در چنین قرنی که دانش حاکم است
عشق را از صحنه دور انداختن
دیوانگی است، درماندگی است، شرمندگی است
قرن، قرن آتش نیست
قرن یک هوا تازه است
فکر ها را شستشویی لازم است
گم شده اید گر در میان خویشتن، جستجویی لازم است
نازنین ها از سیاهی تا سفیدی را سفر باید کنیم
هرگز نخواستم که تو رو با کسی قسمت بکنم یا از تو حتی با خودم یه لحظه صحبت بکنم هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکنم بگم فقط مال منی به تو جسارت بکنم اِنقد ظریفی که با یک نگاه هرزه می شکنی اما تو خلوت خودم تنها فقط مال منی هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکنم بگم فقط مال منی به تو جسارت بکنم ترسم اینه که رو تنت جای نگاهم بمونه یا روی تیشه چشات غبار آهم بمونه تو پاک وساده مثل خواب حتی با بوسه می شکنی شکل همه آرزوهام تجسم خواب منی حتی با اینکه هیچکس مثل من عاشق تو نیست پیش تو آینه چشام حقیر لایق تو نیست هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکنم بگم فقط مال منی به تو جسارت بکنم
وقتی دستام خالی باشه، وقتی باشم عاشق تو غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو دلمُ از مال دنیا به تو هدیه داده بودم با تموم بی پناهیم بهتو تکیه داده بودم هر بلایی سرم اومد، همه زجری که کشیدم همه رو به جون خریدم، ولی از تو نبریدم هرجا بودم با تو بودم، هرجا رفتم تورو دیدم تو سبک شدن تو رویا، همه جا به تو رسیدم اگه احساسمُ کشتی،اگه از یاد منُ بردی اگه رفتی بی تفاوت، به غریبه سر سپردی بدون اینُ که دلِ من شده جادو به طلسمت یکی هست این ورِ دنیا که تو یادش مونده اسمت هر بلایی سرم اومد، همه زجری که کشیدم همه رو به جون خریدم، ولی از تو نبریدم هرجا بودم با تو بودم، هرجا رفتم تورو دیدم تو سبک شدن تو رویا، همه جا به تو رسیدم اگه احساسمُ کشتی،اگه از یاد منُ بردی اگه رفتی بی تفاوت، به غریبه سر سپردی بدون اینُ که دلِ من شده جادو به طلسمت یکی هست این ورِ دنیا که تو یادش مونده اسمت |
ABOUT
م. امید MENU
Home
|