سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موج برتر Best Wave

دیشب رؤیایی داشتم ...

خواب دیدم بر روی شن ها راه می روم،
همراه با خود خداوند.
و بر روی پرده شب
تمام روزهای زندگیم را، مانند فیلمی می دیدم.
همانطور که روز به روز از زندگی گذشته ام را نگاه می کردم،
دو ردپا بر روی پرده ظاهر شد؛
یکی مال من بود و یکی از آن خداوند.

راه ادامه داشت تا تمام روزهای همراهی خاتمه یافت.
آنگه ایستادم و به عقب نگاه کردم.
در بعضی جاها فقط یک ردپا وجود داشت
اتفاقاً، آن محل ها مطابق با سخت ترین روزهای زندگیم بو،

روزهایی با بزرگ ترین رنج ها، ترس ها، دردها و ...
آن گاه از او پرسیدم:
« خداوندا! تو به من گفتی که در تمام ایام زندگیم با من خواهی بود؛
و من پذیرفتم که با تو زندگی کنم.
خواهش می کنم به من بگو چرا در آن لحظات دردآور مرا تنها گذاشتی؟ »

خداوند پاسخ داد:
« من تو را دوست دارم و به تو گفتم که در تمام سفر با تو خواهم بود.
من هرگز تو را تنها نخواهم گذاشت،
حتی برای لحظه ای.

« هنگامی که در آن روزها، یک ردپا بر روی شن دیدی، من بودم که تو را به دوش کشیده بودم. »


+نوشته شده در پنج شنبه 85/10/21ساعت 8:52 عصرتوسط م. امید | نظرات ( ) |